کسي چه مي داند

 

کسي چه مي داند


من امروز چند بار فرو ريختم


چند بار دلتنگ شدم


از ديدن کسي که


فقط پيراهنش شبيه تو بود

گاهي اوقات حسرت تکرار يک لحظه


ديوانه کننده ترين حس دنياست...

[ پنج شنبه 14 اسفند 1393برچسب:, ] [ 9:44 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]

آدم‌ها عطرشان را با خودشان مي‌آورند

 

 

 

آدم‌ها عطرشان را با خودشان مي‌آورند

 

جا مي‌گذارند و مي‌روند‌‌

 

آدم‌ها مي‌آيند و مي‌روند

 

ولي توي خواب‌هايمان مي‌مانند‌

 

‌ 

 


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 14 اسفند 1393برچسب:, ] [ 9:16 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]

سکوت

زن ها گاهي اوقات چيزي نميگويند


چون به نظرشان لازم نيست كه چيزي گفته شود


با نگاهشان حرف ميزنند


به اندازه يك دنيا حرف ميزنند


هرگز نبايد از چشمان هيچ زني ساده گذشت...

ان هنگام که گوشه لبش را گاز میگیرد

تا از راز چشمانش با خبر نشوی...

[ پنج شنبه 14 اسفند 1393برچسب:, ] [ 9:10 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]

اس ام اس دوست دارم

دوستت دارم هایت را به کسی نگو

 

نگه دار برای خودم

 

من جانم را برای شنیدنش کنار گذاشته ام

.

.

.

می ترسم کسی نه خودت را

که دوست داشتنت را از من بگیرد

.

.

.


ادامه مطلب
[ سه شنبه 5 اسفند 1393برچسب:, ] [ 20:21 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]

اهای ادم

اهای ادم ...

چرا هوایی می کنی حوا هایی را که به هوای تو هوای حوا بودن برایت را دارند

و تو اندکی ادمیت نداری

که بدانی

وقتی ادم غصه یک نفر باشد حوا هم باید یکی باشد...

[ جمعه 1 اسفند 1393برچسب:, ] [ 6:51 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]

حکایت

 

حکایت من حکایت کسی ست که عاشق دریا بود اما قایق نداشت

دلباخته سفر بود اما هم سفر نداشت

حکایت کسی ست که زجر کشید اما زجه نزد

زخم داشت و ننالید

گریه کرد اما اشک نریخت

حکایت کسی است که پر از فریاد بود

اما...

سکوت کرد تا همه صدا ها را بشنود

[ جمعه 1 اسفند 1393برچسب:, ] [ 6:43 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]

لیلی و مجنون

خوش به حالت لیلی

 مجنون تو یک نفر بود که تنها لیلی دلش تو بودی

اما امروز

یک مجنون و هزار لیلی...

دیگر نه از دل خبری هست

ونه احساس لیلی و مجنون

این روز ها فقط افراد اسم لیلی و مجنون را یدک می کشند

[ پنج شنبه 30 بهمن 1393برچسب:, ] [ 9:2 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]

فراموش نمی کنم

فراموش کردم فراموش شده ام

اما

 

فراموش نمی کنم تویی که فراموشم کردی را

 

[ پنج شنبه 30 بهمن 1393برچسب:, ] [ 8:56 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]

باران

 

نم نم باران سکوت سرد را می شکند و غبار شیشه دل را پاک می کند

غباری از جنس غم، از جنس تنهایی،از جنس سکوت هایی که فریاد می زنند

دیگر جز اشک هایم حرفی برای گفتن ندارم نه اینکه حرفی برای گفتن نباشد

توانی برای گفتن نیست .این باران تداعی کننده شادیست اما برای من یاد آورد

خاطرات است باز هم این باران نعمتی یست نعمتی برای پنهان ماندن اشک هایم

برای من همین کافیست همین که باران،غرورم را حفظ کند اگر غروری هم مانده باشد

برای این آدم تنها،آدمی که دنیایش سرشار از تنهایست آدمــی که تنها همدمش گرمای اشک

و سیبک درون گلویش است ♥♥♥

[ یک شنبه 19 بهمن 1393برچسب:, ] [ 22:51 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]

مزه اسمون

خدایا........

اسمانت چه مزه ایست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من تا به حال فقط زمین خوردم...

[ یک شنبه 5 بهمن 1393برچسب:, ] [ 18:5 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]
صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 15 صفحه بعد