به سلامتی

بـِــﮧ سَـلـامـَتـﮯِ اونـایـﮯ ڪـﮧ مُـخـاطـَبِ خـاصـِشـون خـُداسـت 

 

 

بـِــﮧ سـَلـامـَتـﮯِِ اونـایﮯِ ڪـﮧ شـَبـا بـِــﮧ خـُـدا شـَب بـِخـیـر مـیـگـَن

 

 

 سـَلـامـَتـﮯِِ اونـایـﮯِِ ڪـ صُـبـح بـایـادِخـُدا ازخـواب بیــدارمـیـشـَن 

 

 

سـَلـامـَتـﮯِِ اونـایـﮯِِ ڪـﮧ خـُدا هـَمـﮧ دارُ نـَدارِشــونـﮧ

 

 

 بِـبـیـن مـَنـونـیـگـا ؟! آره ... 

 

 

 

بـﮧ سـَلـامـَتـﮯِِ مَـن ، سـَلـامـَتـﮯِِِ تـــو...

[ یک شنبه 17 اسفند 1393برچسب:, ] [ 19:6 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]

همه جا هستی

 

همه جا هستی …

در نوشته هایم
در خیالم
در دنیایم
تنها جایی که باید باشی و ندارمت ، کنارم است

 

[ یک شنبه 17 اسفند 1393برچسب:, ] [ 19:2 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]

باور من

حاصلِ سبزترين باور ِمن

برگ زرديست كه از لای ورق های دلم می ريزد

مانده ام سخت غريب

ديگر از سبزترين حادثه هم می ترسم . . .

[ یک شنبه 17 اسفند 1393برچسب:, ] [ 19:0 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]

اينجا زمين است، زمين گرد است تويي كه مرا دور زدي! فردا به خودم خواهي رسيد حال و روزت ديدنيست

[ شنبه 16 اسفند 1393برچسب:, ] [ 20:0 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]

دخترک و پیرمرد

 

 

فاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود؛ روی نیمکتی چوبی! رو به روی یک آبنمای سنگی، پیرمرد از دختر پرسید ؟-غمگینی؟

-نه!

-مطمئنی؟

-نه

-چرا گریه میکنی؟

-دوستام منو دوست ندارن

چرا؟

-چون قشنگ نیستم

-قبلـا اینوبه تو گفتن؟

-نه

-ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که تاحـالـا دیدم

-راست میگین؟

-از ته قلبم اره

دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستانش دوید !شادِ ُ شاد ، چند دقیقه بعد پیرمرد اشک هایش را پاک کرد؛کیفش را باز کرد و عصای سفیدش را بیرون اورد و رفت !☺☻♥♥♥

[ شنبه 16 اسفند 1393برچسب:, ] [ 17:42 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]

بازیگر

باید بازیگر شوم ،
آرامش را بازی کنم …
باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم …
باز باید مواظب اشک هایم باشم …
باز همان تظاهر همیشگی : ” خوبم …

 

[ جمعه 15 اسفند 1393برچسب:, ] [ 19:47 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]

من

تو مقصری اگر من دیگر ” من سابق ” نیستم !

من را به من نبودن محکوم نکن !

من همانم که درگیر عشقش بودی !

یادت نمی آید ؟!

من همانم !

حتی اگر این روز ها هر دویمان بوی بی تفاوتی بدهیم !

 

[ جمعه 15 اسفند 1393برچسب:, ] [ 19:44 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]

ساز

نگذار هركسي از راه رسيد با

 

 ساز دلت تمرين نوازندگي كند

[ جمعه 15 اسفند 1393برچسب:, ] [ 19:42 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]

نقطه

 

 

به پایان رسیده ام اما نقطه نمی گذارم …


یک ویرگول میگذارم ،


این هم امیدیست ، شاید که برگردی …

[ پنج شنبه 14 اسفند 1393برچسب:, ] [ 10:22 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]

تکرار

 

 

 گاهی اوقات

حسرت تکرار یه لحظه

دیوانه ام میکند

 

[ پنج شنبه 14 اسفند 1393برچسب:, ] [ 10:17 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 15 صفحه بعد