محو دنیا
وقتی خدا از پشت ،دست هایش را روی چشمانم گذاشت
از لای انگشتانش انقدر محو دیدن دنیا شدم که فراموش کردم منتظر است تا نامش را صدا بزنم
خدا..........
.
وقتی خدا از پشت ،دست هایش را روی چشمانم گذاشت
از لای انگشتانش انقدر محو دیدن دنیا شدم که فراموش کردم منتظر است تا نامش را صدا بزنم
خدا..........
.
دختری از برادرش پرسید : عشق یعنی چی؟
برادرش جواب داد: عشق یعنی تو هر روز شکلات من رو از کوله پشتی مدرسه ام بر میداری
و من هر روز باز هم شکلاتم رو همونجا میگذارم.
اب میریزم برایت
پشت پایت
اب میریزم که از جنس خدایان است
از اسطوره ی پاکی است
از عشق میان نور و انسان است
اب میریزم به پایت من
در این فصل ترک خورده
میان پیکری مرده
بــه خــــدا گفــــــــــتـــه ام زحــــــمت نــکشـد
نه نیـــــــــــــازی بـه زلـــــزلـــه هست
نه نـــیـازی به ســـــــــــــــو نامـی
همین که تــــو نــیســتی
همین کـه تــو نــــمی خــــــــــــنـــدی
بـــــلا هــــــــایِ بـــــزرگــی انـــــد
که جـــهانــــــــم را
بـــــا خــــاک
یــــکی کــــــرده انــــــــــــد
از استادی پرسیدند:آیا قلبی شکسته باز هم می تواند
عاشق شود؟
استاد گفت: بله می تواند...
پرسیدند: آیا شما تا کنون از لیوان شکسته آب خورده اید ؟
استاد پاسخ داد:آیا شما به خاطر لیوان شکسته از آب
خوردن دست کشیده اید؟
ای مترسک !
آنقدر دست هایت را باز نکن
کسی تو را در آغوش نمی گیرد
"ایستادگی همیشه تنهایی می آورد"
روزگارا که چنین سخت به من می گیری .
با خبر یاش که پژ مردن من آسان نیست ...
گر چه دلگیر تر از دیردزم گر چه فردای غم انگیز مرا می خواند...
لیک باور دارم...
دلخوشی هایم نیست،
زندگی باید کرد
وقتی محبت کردم و تنها شدم،وقتی دوست داشتم و تنها ماندم دانستم
باید تنها شد و تنها ماند تا خدا را فهمید !
تنهایی یعنی همیشه سر به سر شیشه میگذارم و اشکهایم جاری میشود بر
سینه ی پنجره.....
در مرد ها حســـی هست که اســـمشو میزارن (غـــیرت)
به همون حس در خانـــوم ها میگن(حســادت)
امــــا به هر دو شون میگن (عشـــق)
تا عاشـــق نباشی نه حســـود میشی نه غـــیرتی