زنـــــــدگـی
زنـــدگـی ! کلاهت را به هوا بینداز من دگر جان بازی کردن ندارم
...تو بـردی!!!!!
زنـــدگـی ! کلاهت را به هوا بینداز من دگر جان بازی کردن ندارم
...تو بـردی!!!!!
سر به روی شــانه هایت مهربانت می گذارم
عقده دل می گشاید گریه بی اختیارم
از غم نامردی ها بغض ها در سینه دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم
خالی از خود هواهی من برتر از آلایش تن
من تو را بالاتر از تن برتر از من دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم
عشق صد ها چهره دارد عشق تو آینه داره
عشق را در چهره آینه دیدن دوست دارم
ببین که قلبم از آن روز که تو آمدی،
چه خالی دارد، تو که در قلب منی ببین چه هوایی دارد،
به چشمانم نگاه کن و ببیــن چه دنــیایی دارد،
بیــا و حــس کن که وجودم چــه التهابی دارد،
قلـــبم چه تپشی دارد، وای که خودم نیز
میـــدانم تو نیز حال مـــرا داری،
اما هنوز هم باور نداریکه چه
جایگاهی در قلــبم داری
چه فرقی میکند...
مهره سیاه باشم یا سفید...
چشمانت ...
با اولین حرکت ماتم میکند!
♥
♥
♥
مادرم میگفت عاشقی یک شب است
و پشیمانی هزار شب
اما
حالا هزار و یه شب است که پشیمانم که
چرا عاشقی نکردم؟(دکتر شریعتی)
سخت است
فراموش کردن کسی که
با او همه کس و همه چیز را
فراموش می کردم
باران را دوست دارم
چون رفتن را بلد نیست..!
.
.
.
فقط می آید..
برگرد
یا لاقل مرا به خودم بر گردان
این که نمی شود
من با تو
زندگی کنم
و خودم اینجا از تنهایی بمیرد
فرهاد بیا
بیستون ز زبان ها افتاد
تو به دل کندی کوه
ولی اینجا کوه ها پا برجاست
انچه اسان تر از بیستون کنده می شود
دل این ادم هاست
تمام ارزویم را لا به لای
موهایت
می بافم
بی انصاف موهایت را
به باد نده